کتاب یک کاریکاتوریست رونمایی شد
تاریخ انتشار: ۴ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۳۶۷۷۷۴
رونمایی از کتاب مروری بر زندگی و آثار بهمن رضایی با همکاری گالری مژده و موزه هنرهای معاصر تهران، شنبه دوم دی برگزار شد.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو به نقل از روابطعمومی موزه هنرهای معاصر تهران، مراسم رونمایی از کتاب آثار این هنرمند با حضور مژده طباطبایی مدیر گالری مژده، ایلمیرا دادور پژوهشگر، مترجم و استاد تمام دانشگاه تهران و استاد ادبیات فرانسه و ادبیات تطبیقی، بهمن نامورمطلق نشانهشناس ایرانی و دانشیار گروه فرانسه دانشگاه شهید بهشتی، مرضیه اطهاری نیکعزم استاد دانشگاه، منوچهر نیازی و جمعی از هنرمندان برگزار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ابتدای مراسم فیلمی با عنوان «تمام زندگی من» به کارگردانی مهدی رضاخانی و تهیهکنندگی مژده طباطبایی درباره زندگینامه بهمن رضایی و کارنامه هنریاش پخش شد.
مژده طباطبایی پس از پایان پخش فیلم در سخنانی اظهار کرد: بارها توضیح داده شده که چرا گالری مژده بر روی انتشار کتابهای حوزه تجسمی با همکاری موزه هنرهای معاصر تهران همکاری میکند. در ادامه فعالیتهای پژوهشی که گالری مژده درباره هنرمندان کشور دارد، این بار بعد از مهدی سحابی به معرفی بهمن رضایی پرداختیم. دلیل پرداختن به این هنرمند اساسا خود کاریکاتور بود و اینکه در سرزمین ما علیرغم سابقه طولانی این هنر، کمتر به آن پرداخته شده است. بعد از کارهای پژوهشی به این نتیجه رسیدیم که بهمن رضایی آنگونه که باید و شاید به دنیای هنر معاصر و به ویژه نسل آینده معرفی نشده است. ضرورت شناساندن این هنرمندان برای بخش فرهنگی گالری مژده جزو اولویتها بود و به همین دلیل با همراهی منتقدان و استادان دانشگاه کار را شروع کردیم.
وی در ادامه جملهای از بهمن رضایی خواند و از سخنرانان مراسم دعوت کرد تا به بررسی تخصصی آثار بهمن رضایی بپردازند. امروز با نبود رستم مواجه هستیم
در ادامه این مراسم ایلمیرا دادور، به بررسی آثار این هنرمند پرداخت و با اظهار تاسف از اینکه اولین بار است بهمن رضایی را از نزدیک میبیند، گفت: قرار است درباره بهمن رضایی و آثار او صحبت شود و باز کردن سرِ صحبت درباره این موضوع سخت است. وقتی صحبت از کاریکاتور میشود، تقریبا همه میدانند که راجع به چه چیزی صحبت میکنیم و بلافاصله ذهن به سمت یک تصویر غلو شده درباره یکی از مسایل اجتماعی میرود و هر آنچه که تصویر ریزهکاری بیشتر داشته باشد، در واقع ما بیشتر به مخاطب عام نزدیک میشویم و او بلافاصله متوجه میشود که درباره کدام مساله اجتماعی صحبت میشود. ما این موضوع را در آثار اغلب کاریکاتوریستهای ایرانی میبینیم. هرچه که ما از این خطوط و ریزهکاریهایی که یک تصویر را نشان میدهند، دورتر شویم و خطوط سادهتر شوند و بیشتر ما را به تفکر دعوت کند، فکر میکنم به سراغ مخاطب خاص میرویم. مخاطب عام خیلی زود تصویر را میگیرد، دوست دارد آثاری ببیند، بخندد و بعد از آن خنده احتمالا اندیشه میکند، اما در مورد دوم که بخشی از آثار استاد رضایی را شامل میشود؛ یعنی تخت جمشید، فرش و مساله مرگ که آن را یک مرثیه برای از دست رفتهها میدانم، اینجاست که مخاطب با نگاه کردن به تصویر نمیخندد. اینجا اول به تصویر نگاه میکنیم، میاندیشیم و در نهایت به یک طنز میرسیم و قریب به یقین این یک طنز تلخ از آن چیزی است که شاهدش هستیم و تماشا میکنیم. خطوط هویت کاملا مستقل دارند. شخصا بسیار تحتتاثیر آثار ایشان با موضوع تختجمشید قرار گرفتم. باتوجه به رابطه ادبیات و هنر، رستم را در کارهای این هنرمند انتخاب و فکر کردم که رستم شاید مناسبترین قهرمان اسطورهای ما باشد که از تاریخ آمده است.
وی اظهار کرد: ما امروز با نبود رستم مواجه هستیم. چیزی که امروز میبینیم جای خالی رستم است، چراکه دیگر شاهنامه کتاب بالینی ما محسوب نمیشود. امروز دیگر شاهنامه را نمیخوانیم و به همین دلی از آن دور افتادیم و جای رستم را خالی میبینیم. نقالیها هم موردی شدهاند، ولی آن نقالی که رستم را مرتب به یاد ما میآورد هم در سالهای اخیر از دست دادیم.
دادور با اشاره به آثار طنز ترسیمی بهمن رضایی با موضوع فرش گفت: در این آثار شاهد یک فرش هستیم که پیرزنی آن را جارو میزند. فرش هم ثروت ما ایرانیان محسوب میشود و هم هویتمان. یک سمت رخش را میبینیم که شاهد این جارو کردن پیرزنی است و یک سمت دیگر رستم را میبینیم که به گرز تکیه داده و دستش را مقابل دهانش گرفته است و با بهت پیرزن را نگاه میکند. آن چیزی که من برداشت کردم، این است که رستم نگران گرد و خاک نیست، نگران این است که مبادا از صفحه روزگار حذف شود، مبادا جارو شود و دور انداخته شود و این است که رستم را بهت زده در مقابل کار پیرزن قرار داده است.
در ادامه مراسم، بهمن نامورمطلق گفت: میخواهم درباره خنده و جایگاه خنده صحبت کنم که کاریکاتور با آن مرتبط است. از همان گذشتههای دور دوگانههای زیادی داشتیم که یکی از آنان خنده و جدی بودن بوده است. در یونان باستان جدیت بر خنده غلبه کرد. وقتی دنیای جدی دنیای خنده را پس میزند دنیای خنده هم انتقام خودش را میگیرد. در اسطورهشناسی یونان موموس اسطوره طعنهزدن و شوخیکردن بوده و آنقدر با خدایان شوخی میکند که آخر سر بیرونش میکنند. خدای خنده با خدای مرگ و تخریب در ارتباط است. از معجزات زرتشت این است که با خنده به دنیا میآید و این درحالی است که همه انسانها با گریه به دنیا میآیند، اما زرتشت با خنده به دنیا میآید و برای همین یکی از روحانیون زمان این امر را شوم میپندارد و عقیده دارد که زرتشت باید کشته شود. از نظر زرتشتیان خنده سلاح اهورامزدا علیه دیوان است. به همین جهت روحانیون علیه زرتشت میشوند. پس تقابلهایی میان جدی بودن و خندهداشتن وجود دارد. خنده در حوزه تفکر عقب مینشیند و مجبور میشود در حوزه هنر و ادبیات کار خود را ادامه دهد و بالنده و تاریخدار شود.
وی اضافه کرد: اگر بخواهیم جنس خنده را طبقهبندی کنیم، خنده خوشمزه داریم یعنی خنده خوشگذرانی، اما خنده نقادانه و اصلاحگرایانه هم داریم و خنده تمسخرآمیز و ویرانگرایانه. خنده مجموعههایی دارد که اصولا ادبیات و هنر را به دو صورت جدی و غیرجدی تقسیم میکند. طنز یکی از معیارهای مهم برای سنجش آزادی در یک فرهنگ است همچنان که یکی دیگر از معیارهای سنجش برای فرهیختگی و ادب در جامعه است. بدون طنز یک جامعه به تکرار اشتباهاتش محکوم است.
مرضیه اطهاری نیکعزم سومین سخنران، به بررسی آثار بهمن رضایی پرداخت و گفت: به همراه سهراب احمدی آثار این هنرمند را به لحاظ معنا و هستیشناختی بررسی کردهایم. در ابتدا میخواهم درباره معنای کاریکاتور صحبت کنم که به معنی پر کردن و چیزی اضافه کردن است که البته در معنای اغراق نیز است که وارد زبان فرانسه و انگلیسی شده است و تصاویر با غلو در جهت تولید معنای جدید به کار گرفته شدهاند. درواقع کاریکاتور یک شیوه برای بازنمایی است که معنایی را به مخاطب منتقل کند. کارکردهای کاریکاتور زیاد است که هم میتواند افشا کند و هم میتواند بخنداند و پیامی منتقل کند. همچنین هدف آن میتواند آگاه کردن دیگران نسبت به مسألهای باشد که دیگران از آن اگاه نیستند. درباره مجموعه بهمن رضایی مسأله اصلی این است که روابط چگونه معنا تولید کردهاند. زبان تصویر و تجسمی باهم به تنهایی تولید معنا نمیکنند و زمان زیادی را میطلبد که تمام نشانهها را بررسی کنیم و ببینیم که در نهایت نماد چگونه در این آثار خودشان را نشان دادهاند.
وی در ادامه گفت: مسأله اصلی این است که از آثار این هنرمند یک ساختار دوگانه تولید میشود و یک دوگانه مرگ و زندگی، فرهنگ و طبیعت و من و دیگری وجود دارد. در همه این مجموعهها یکی از این عناصر دوگانه معناسازی میکنند. ابتدا مسأله مرگ را در نظر بگیریم که در امتداد زندگی است و به تصویر کشیده شده که پایان زندگی نیست بلکه امتداد زندگی در جهان دیگری است. در صورت مرگ، زندگی جاری است و مرگ و زندگی در امتداد هم معنا تولید میکند.
منوچهر نیازی نیز که از دوستان قدیمی بهمن رضایی است، به شرح خاطرهای با او پرداخت و گفت: باهم به ونک میرفتیم و نقاشی میکردیم. در رستوران غذا میخوردیم. او بعد به رنگ روغن گرایش پیدا کرد. او به موسیقی علاقه دارد و مدام دوتار میزد. این اولین کتاب او نیست و تاکنون سه کتاب از او چاپ شده است. کارهای بهمن در حوزه فرش میتواند سوررئال باشد و آثاری که از فرش الهام گرفته، خیلی کارهای باارزشی است. کارهایی که از فرش الهام گرفته، سطح جهانی دارد و چه بهتر که امروز ارزش این کارها مشخص شود. هنرمند را باید امروز فهمید نه زمانی که تبدیل به خاک میشویم و میمیریم. پیشنهاد میکنم نمایشگاه گروهی از تمام هنرمتدانی که هنوز زندهاند در موزه هنرهای معاصر تهران که ستون هنرمندان است سالی یک بار برگزار شود.
بهمن رضایی نیز پس از رونمایی از کتاب در سخنانی کوتاه گفت: ۵۰ درصد کارها را سهم همسرم میدانم که فضای خانه را آماده نگاه داشت. از بچهداری و غذا پختن همه را برعهده گرفت تا من بتوانم در آن خانه کار کنم.
بهمن رضایی کاریکاتوریست، نقاش، تصویرگر و شاعر طنزپرداز متولد سال ۱۳۱۳ است. او در دوران فعالیت خود همواره در تلاش بود برای تبدیل کاریکاتورها به اثری هنری و ماندنی و فراتر از به تصویر کشیدن یک موضوع خبری و اجتماعی بوده است.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: رونمایی از کتاب فرهنگ کتابخوانی انتشار کتاب موزه هنر های معاصر تهران آثار این هنرمند گالری مژده بهمن رضایی کار ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۳۶۷۷۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
برای تقویت میدان کتاب کودک و نوجوان چه باید کرد؟
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، دوران کودکی و نوجوانی، مهمترین دورانی است که در آن شخصیت، هویت و سبک زندگی افراد شکل میگیرد و نظامهای اعتقادی و ارزشی در نهاد آنان پایه ریزی میشود. ازاین رو، تولید و مصرف محتوا در زیست بوم فرهنگی کودک و نوجوان، ضرورتی راهبردی و سبک ساز است. در این میان، «محتوای ادبی» در پویایی این زیست بوم و الگوسازی در زمینه سبک زندگی، نقشی پررنگ دارد. بررسیها نشان میدهند، سهم حوزه کودک و نوجوان در اسناد بالادستی ناکافی است.
دفتر مطالعات آموزش و فرهنگ مرکز پژوهشهای مجلس در پژوهشی با عنوان «تولید و ترویج محتوای ادبی برای کودک و نوجوان؛ واکاوی سیاستی و راهکارهای تقنین» آورده است، سیطره محصولات و خدمات ادبی، هنری و رسانهای بر سبد مصرف فرهنگی کودکان و نوجوانان، تولید و مصرف محتوا در این زیستبوم را به ضرورتی راهبردی تبدیل کرده است. در این میان، محتوای ادبی میتواند در پویایی زیستبوم و الگوسازی در زمینه سبکزندگی، نقشی پررنگ داشتهباشد. زیرا پیوند محتوای ادبی با زیباییها و جاذبههای هنری ناگسستنی بوده و در چنین بستر و قالبی، ظرفیت فراوانی برای انتقال پیامها و مفاهیم به ظریفترین و مؤثرترین شکل وجود دارد.
* سهم حوزه کودک و نوجوان در اسناد بالادستی ناکافی است
این پژوهش بیان میکند که بنابر بررسی چارچوب سیاستی کنونی، سهم حوزه کودک و نوجوان در اسناد بالادستی ناکافی است. همچنین سیاستهای واضح، ملموس و هدفمندی در این زمینه وجود ندارد. در مصوبات و مقررات تخصصیتر نیز راهبردهای موجود کمرمق بوده و جامعیت لازم را ندارند. بررسی آرایش نهادی این حوزه نیز نشاندهنده فعالیت جزیرهای، موازیکاری و تشتت در تولیگری است.
* نبود نقشه راه راهبردی در حوزه کودک و نوجوان
این پژوهش نبود نقشه راه راهبردی در حوزه کودک و نوجوان را بهعنوان یکی از چالشهای تولید و ترویج محتوای ادبی برای این قشر دانست و بیان کرد که خلأ برنامه راهبردی، تلقی نشدن مسائل کودک و نوجوان بهعنوان اولویتی بنیادین و ضعف در چارچوب سیاستی و نهادی موجود، به سادهانگاری، تشتت و نبود انسجام در سطوح مختلف سیاستگذاری و اجرا در این حوزه منجر شدهاست. بهدلیل محوریت نداشتن پژوهش، تخصصگرایی و برنامهریزی جامعنگرانه، عمده اقدامات بهصورت مقطعی و پروژهای، جوشیده از دغدغههای فردی یا برخواسته از ادراک و تجربه زیسته محدود و ناقص شخصی بودهاند که به نتایج کماثر و سطحی انجامیدهاست.
* مغفول ماندن بسیاری از حوزههای موضوعی مورد نیاز مخاطب
در این پژوهش، مغفول ماندن بسیاری از حوزههای موضوعی مورد نیاز مخاطب بهعنوان چالش تولید و ترویج محتوای ادبی برای گروه کودک و نوجوان بیان شده و آمده است که آثار تألیفی از لحاظ موضوعیابی، مسئلهمندی و نیازشناسی دچار ضعف جدی بوده و به بسیاری از بحرانها و مسائل آسیبزای دوره کودکی و نوجوانی کمتوجهند. در چنین شرایطی، مخاطبان برای پاسخ به نیازها و دغدغههای خود، بیشتر سراغ آثار ترجمهای و خارجی میروند که اغلب حاوی پیامهایی آسیبزا و ناسازگارند.
* خلأ در تألیف و تربیت آفرینش گر
دیگر چالش این حوزه در این گزارش به خلأ در تألیف و تربیت آفرینش گر اشاره شده و آمده است که: فعالیت مؤثر و پیوسته در این حوزه مستلزم حضور و استقرار متخصصان دغدغهمند و مسئلهشناس است. در شرایط کنونی، مجموع آثار تألیفی کمیّت و کیفیت مطلوبی نداشته و در زمینه پرورش و تربیت آفرینشگر و متخصص کودک و نوجوان و زیرساختها و مواد آموزشی مربوطه نیز خلأ جدی وجود دارد. آفرینشگران فعال و دغدغهمند کنونی نیز کمشمار بوده و در میان مخاطبان چندان شناخته شده نیستند.
* فعالیت جزیرهای و رویکرد غیرتعاملی نهادهای مسئول
این پژوهش رویکرد نادرست تمرکز بر مصادیق محتوایی و فعالیت جزیرهای و رویکرد غیرتعاملی نهادهای مسئول را بهعنوان یکی از چالشهای این حوزه معرفی کرده و توضیح میدهد که رویکرد نادرست تمرکز بر مصادیق یا تکمحصولها، اگرچه در کوتاهمدت جذب مخاطب را بههمراه داشته و دستاوردساز است، اما نمیتواند بهطور ماندگار و گستردهای جریانسازی کرده و انس کودکان و نوجوانان با محتوای ادبی را نهادینه کند. عمده دستگاهها و نهادهای مسئول در این حوزه ارتباط پایدار و تعامل پویایی با یکدیگر ندارند و اغلب فعالیتها و برنامههای اصلی خود را در سطح درونسازمانی دنبال میکنند. بهاینترتیب، اقدامات انجام شده تأثیر محدود و اندکی بر کلان وضعیت مصرف فرهنگی کودکان و نوجوانان گذاشته و هدف راهبردی مشخص و دستاورد ملموس و سنجشپذیری محقق نمیشود.
* نظمدهی و انسجامبخشی به فعالیتهای این حوزه
این پژوهش پیشنهاد میکند که نظمدهی و انسجامبخشی به فعالیتهای این حوزه و راهبری سبد مصرف فرهنگی مخاطب کودک و نوجوان، به تدوین برنامهای راهبردی و جامع (مصوب شورایعالی انقلاب فرهنگی) و بهروزرسانی پیوسته آن نیازمند است. تعیین اولویت و رویکرد موضوعی و تنظیم نگاشت نهادی از لوازم اساسی چنین برنامهای است. رصد و پایش مداوم زیستبوم فرهنگی کودک و نوجوان میتواند منجر به تصویری واضح از وضعیت مستقر شود. تصویری که میتواند یاریگر برنامهریزان و آفرینشگران و تولیدکنندگان در ایدهپردازی، خلق اثر، ترویج محتوا، بازاریابی و عرضه محصول باشد.
* تربیت آفرینش گر و حمایت از آثار تألیفی
این پژوهش یکی از راهکارهای حل این چالش را تربیت آفرینش گر و حمایت از آثار تألیفی عنوان کرده و ادامه میدهد که در راستای افزایش تخصصگرایی و بهبود وضعیت تألیف، روندها و زیرساختهای کنونی باید بهسمت تربیت و آموزش افراد مستعد، توانمندسازی آفرینشگران کنونی و نیز حمایت از آثار تألیفی مطلوب، تغییر مسیر یابند. ازاینرو، لازم است ضمن تقویت ظرفیتها و زیرساختهای آموزشی در مقاطع مختلف، در صنعت نشر و فعالیتهای ترویجی نیز از آثار تألیف و بومی مطلوب پشتیبانی شود (مانند مشوقهای مالیاتی و اعطای یارانه).
در این پژوهش تربیت آفرینش گر و حمایت از آثار تألیفی چهره سازی از نهادها و آفرینش گران حوزه کودک و نوجوان بهعنوان راهکار دیگر مطرح شده و در توضیح آن آمده است که تمرکز بر جایگاههای حقوقی و آفرینشگران موفق و ترویج و چهرهسازی از آنها میتواند پیوند مستحکمتری میان مخاطبان و محتوای ادبی ایجاد کند. زیرا نهادها و آفرینشگران از امکان همراهی طولانیمدت و پیگیری پیوسته توسط مخاطب برخوردار بوده و ظرفیت بسیار بیشتری برای هویتبخشی، الگوآفرینی و سبکسازی دارند.
* تقویت زنجیره ارزش و بهره گیری از ظرفیتهای بازار فرهنگی
این پژوهش همچنین پیشنهاد تقویت زنجیره ارزش و بهره گیری از ظرفیتهای بازار پردازی فرهنگی را مطرح کرده و بیان میکند که عرضه حداکثری محتوای ادبی مستلزم لحاظ ذائقهها و گرایشهای گوناگون مخاطب و قرار دادن محتوای مدنظر در زنجیره ارزش است. در صورت ایجاد پیوستاری در سیاستگذاری و برنامهریزی در این حوزه، میتوان منابع فرهنگی غنی دینی و بومی را به زبان کودک و نوجوان امروز فراوری کرد و با بهرهگیری از ظرفیتهای بازار پردازی فرهنگی به بازتولید چنین آفرینشهایی در قالبهای گوناگون پرداخت.
* تقویت جریان اقتباس
راهکار دیگر مرکز پژوهشهای مجلس در این پژوهش مبتنی بر تقویت جریان اقتباس و سرمایهگذاری در صنعت و پی نما مطرح شده که در توضیح آن بیان میکند که با تقویت جریان اقتباس میتوان جهانهای داستانی و شخصیتهای بومی و آئینی را در قالب رمان بازآفرینی کرد و با نگارش فیلمنامهها و بازینامههای اقتباسی براساس رمانهای پرمخاطب و غنی به گسترش جهان داستانی خلق شده در دیگر قالبهای هنری و رسانهای پرداخت. صنعت پینما نیز ظرفیت فراوانی در شکوفایی زنجیره ارزش آثار ادبی داشته و میتواند حلقه اتصال کتاب و آثار نمایشی (بهویژه پویانمایی) باشد. با سرمایهگذاری در پینما، هم مخاطب بالقوهای برای آثار اقتباسی فراهم میشود و هم بهرهوری فرایندهای تولید آثار نمایشی افزایش مییابد. رویکرد ارتباطات سازمانی در میان دستگاههای مسئول در این عرصه نیازمند بازنگری جدی است. همرسانی نیازها و ظرفیتها میان مدارس، مراکز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مساجد، فرهنگسراها و دیگر نهادهای مرتبط و برقراری تعاملات همافزا در این زمینه، ضروری است.
در یکی جمع بندی نهایی محوریترین مسائل و چالشهای این حوزه از منظر سیاستی و تقنینی عبارتند از:
۱. نبود نقشه راه راهبردی در حوزه کودک و نوجوان،
۲. مغفول ماندن بسیاری از حوزه های موضوعی مورد نیاز مخاطب،
۳. خلأ جدی در تألیف و تربیت آفرینش گر،
۴. رویکرد نادرست تمرکز بر مصادیق محتوایی،
۵. فعالیت جزیره ای و رویکرد غیرتعاملی نهادهای مسئول.
در راستای مسائل یاد شده، این راهکارها پیشنهاد می شوند:
۱. تدوین برنامه راهبردی و تنظیم نگاشت نهادی،
۲. رصد و شناسایی مداوم نیازهای کودکان و نوجوانان،
۳. تربیت آفرینش گر و حمایت از آثار تألیفی،
۴. چهره سازی از نهادها و آفرینش گران حوزه کودک و نوجوان،
۵. تقویت زنجیره ارزش و بهره گیری از ظرفیت های بازارپردازی فرهنگی،
۶. تقویت جریان اقتباس و سرمایه گذاری در صنعت پی نما (کمیک)،
۷. بهبود تعامل میان دستگاهی.
انتهای پیام/